متین و داداش محمد
یه جمعه باحال
روز جمعه بود که تصمیم گرفتیم با خانوم انتظامی نا بریم فردو اونم تو اون هوای بارونی جاتون خالی خیلی خوش گذشت اولش یه خورده تگرگ اومد کلی کیف کردیم بعدشم یه قیمه ی خوش مزه دست پخت خانوم انتظام رو خوردیم و بر گشتیم غروب چون هوا خیلی سرد شد دیگه نتونستیم تحمل کنیم و بر گشتیم. ...
نویسنده :
آبجی فاطمه
21:52
متین بلا
یه روز دیدم داره اا می کنه نگو رفته بالا ی تلویزیون نمی تونه باد پایین ...
نویسنده :
آبجی فاطمه
21:17
مهمون شیرین متین *آقا سبحان
روز جمعه ایی پسر خاله روح الله با نسرین جون و پسر گلشون آقا سبجان برای عروسی به قم اومدن و یه سری هم به ما زدن حیف که مریض بودم آخه خیلی دوست داستم سبحان رو بچلونم ...
نویسنده :
آبجی فاطمه
21:15